خَستَم از شَبای بی غَمَت
وقتی که تو رو ندارَمِت
خَستَم از شَبای بی غَمَت
وقتی که تو رو ندارَمِت
شَبایی که تو نیستی
روبرویِ کی باید بشینم؟
خواهِشَم همین یه حرفَمه
این خودش یه دنیا ماتَمِه
نَزاری من بمیرم و محرّمِ تو رو نبینم
زندگی مثل یه ساعته
تلخه و ولی حقیقته
نمیتونی بگیری که جلوی این دقیقهها رو
زندگی یه روز تموم میشه
دیدنِ تو آرزوم میشه
چه جوری سَر کنم زیر لَحَد آخه محرّما رو؟
لااَقَل بزار که تو قبر
باز تو رو صدا بکنم
زیرِ خاک، چه جوری آخه گُنبد رو نگاه بکنم؟
یا حسین، حبیبی حسین
یا حسین، حبیبی حسین
یا حسین، حبیبی حسین
یا حسین، حبیبی حسین
دلخوشی فقط امام رضاست
آخرش نمیدونم کجاست؟
منم یادم بره ولی امام رضا یادش میمونه
کاش یکی باشه به جای من
جای اشک و گریههای من
یه خُرده روضهی رقیّهی سه ساله رو بخونه
حسین
وقتی مرگ خبر نمیکنه
التماس اثر نمیکنه
چرا به جز حسین، آدم رفیق دیگه داشته باشه؟
لااَقَل یه جوری نوکری میکنم
که آخرِ سَری امام رضا کاری کنه
که مرگِ من تو روضه باشه
حسین
حرفِ راست همینیه که سنگِ قبر مثلِ قَفَسه
بعدِ مرگ نمیزاره که (حسین)
من صِدام به تو برسه
یا حسین، حبیبی حسین
یا حسین، حبیبی حسین
یا حسین، حبیبی حسین
یا حسین، حبیبی حسین
نظرات