بَلَغَ العُلی بِکَمالِهِ
کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ
صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ
صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ
زِ قابِ چشمِ پَیَمبَر نگاه کن به جهان
قدم بزن به رَهَش تا که پَر کِشی به جَنان
زِ قابِ چشمِ پَیَمبَر نگاه کن به جهان
قدم بزن به رَهَش تا که پَر کِشی به جَنان
چه خوب میشد اگر میشدیم شاگردش
شبیه شاپَرَکان میشدیم بَر گِردَش
زِ دامَنَش گُلِ جود و گُذَشت میچیدیم
مَرامِ زندگیاش را دقیق میدیدیم
نمیگذاشت تفاوت میانِ هیچ کسی
به هر که بود مسلمان رفیق بود بَسی
کسی که عالَم و آدَم غُبارِ پایَش بود
به هیچ کس به تکبّر دَمی نظر نَنِمود
نمیگرفت زِ مردم به قلبِ خود کینه
زُلال بود و مُصَفّا شبیه آئینه
سِزاست اینکه به راهَست این همه عُشّاق
محمّد است محبّت، محمّد است اخلاق
زِ قابِ چشمِ پَیَمبَر نگاه کن به جهان
قدم بزن به رَهَش تا که پَر کِشی به جَنان
به مهربانی او جذب کرد مردم را
همیشه داشت به لَبهای خود تبسّم را
نبود هیچ کسی از عنایتش نومید
هر آنچه داشت به سائل مُدام میبخشید
سکوتِ او پُر از اِجلال و فَرّ و عزّت بود
اگر سخن به زبان داشت باصلابت بود
زبان به جز سخن حق نمیگشود نَبی
نمیگذشت بر او بی نماز و ندبه شَبی
همیشه مونسِ او آیههای قرآن بود
همیشه در صدد حفظِ عهد و پیمان بود
محمّد است صداقت، محمّد است کَرَم
رَوَد زِ سینه به هنگام نام و یادش غم
زِ قابِ چشمِ پَیَمبَر نگاه کن به جهان
قدم بزن به رَهَش تا که پَر کِشی به جَنان
زِ ظلم بود محمّد تمام قَد بیزار
رسولِ پاکِ خدا، مهربان، امانتدار
هر آنچه گفت و سفارش نمود، کرد عمل
زمینِ مُرده شد از برکتَش به چشمه بَدَل
اگر چه بود زِ یوسف قشنگتر امّا
دل از جهان بِرُبود او به لطف و مِهر و صَفا
پَیَمبَری که نشسته به خوانِ او امّت
نمیگرفت کسی در سلام از او سبقت
کسی که بود به دنیا معلّمِ حیدر
محمّد است محمّد، محمّد است آخر
به نخلِ پُر ثَمَر حَیِّ سَرمَدی صلوات
به زندگانیِ پُر نورِ احمدی صلوات
به زندگانیِ پُر نورِ احمدی صلوات
زِ قابِ چشمِ پَیَمبَر نگاه کن به جهان
قدم بزن به رَهَش تا که پَر کِشی به جَنان
زِ قابِ چشمِ پَیَمبَر نگاه کن به جهان
قدم بزن به رَهَش تا که پَر کِشی به جَنان
نظرات