بیقرار من نباش
گفتن نداره
از شلوغی کوچه جای سوزن انداختن نداره
گفتن نداره
رو زمین افتادن هیچ مادری دیدن نداره
گفتن نداره
حیدر میسوزه
فاطمه تو آتیش افتاده ولی حیدر میسوزه
مادر میسوزه
داره زیر دَر تمومِ سورهی کوثر میسوزه
روضه نمیخواهد زَنی که بیپناه است
حالا تصوّر کن که آن زَن پا به ماه است
نظرات